در جنگ جمل،بعد از آنکه امیرالمومنین
علیه السلام،با زبیر صحبت کرد و به او حدیثی از رسول خدا ص را یادآوری
نمود،زبیر به خود لرزید و از جنگ کردن با علی علیه السلام،منصرف می شود و
بر می گردد...
...فانصرف عنه الزبیر وقال
فإنی لا أقاتلک فرجع إلى ابنه عبدالله فقال مالی فی هذه الحرب بصیرة فقال
له ابنه إنک قد خرجت على بصیرة ولکنک رأیت رایات ابن أبی طالب وعرفت أن
تحتها الموت فجبنت فأحفظه حتى أرعد وغضب وقال ویحک إنی قد حلفت له ألا
أقاتله فقال له ابنه کفر عن یمینک بعتق غلامک سرجس فأعتقه وقام فی الصف
معهم وکان علی قال للزبیر أتطلب منی دم عثمان وأنت قتلته سلط الله على أشدنا علیه الیوم ما یکره
زبیر
رفت و گفت: «(ای علی) من با تو جنگ نخواهم کرد» آنگاه پیش پسر خویش عبد
الله رفت و گفت: «در کار این جنگ بصیرت ندارم.» پسرش گفت: «وقتى آمدى بصیرت
داشتى ولى پرچمهاى پسر ابى طالب را که دیدى و دانستى که زیر آن مرگ هست
؛ترسیدى.» و چنان(با این حرف)زبیر را خشمگین کرد که لرزیدن گرفت و گفت:
«واى بر تو من قسم خورده ام
که با وى جنگ نکنم.»عبدالله گفت: «قسم را با آزاد کردن غلامت سرجس کفاره کن» زبیر غلام را آزاد کرد و با جمع در صف ایستاد.
گوید: على به زبیر گفت: «تو عثمان را کشته اى،خونش را از من مى خواهى؟
خدا آن کس از ما را که بر ضد عثمان قیام کرده امروز به بلیه دچار کند»
تاریخ طبری ج4ص509
چند نکته:
1- جنگ
جمل بین صحابه رخ داده! یعنی یک طرف علی که امیرالمومنین و خلیفه مسلمین
هست و طرف دیگر،عایشه،طلحه،زبیر و پیروان و محبان این ها.و نه بین شورشی ها
و طرفداران ابن سبا و این خزعبلاتی که وهابیون در این شبکه ها می گویند
2-
زبیر می گوید: فإنی لا أقاتلک...ای علی من با تو قتال نمی کنم...پس جنگی
بینشان بوده! اما وهابیون در این شبکه ها می گویند: یک اختلاف کوچکی پیدا
شد.زبیر و طلحه و عایشه با هزاران نفر جنگجو!! آمدند تا صلح برقرار کنند و
آخرش هم صلح کردند و رفتند پی کارشان! (یعنی تا این حد بینندگان خود را
احمق فرض کرده اند که واضح ترین حقایق تاریخی را هم،برعکس نشان می دهند)
3-
زبیر در قتل عثمان شریک بود.زیرا اولا:علی علیه السلام فرمود:ای زبیر،تو
عثمان را کشته ای! و دوما:امیرالمومنین فرمود:ای زبیر،خداوند هرکس از ما را
که در قتل عثمان دست داشته،امروز به بلیه دچار کند! و می دانیم که زبیر در
این جنگ،چگونه به بلیه دچار شد و با ذلت و خواری کشته شد.
