انصار آل محمد(ص)

انصار آل محمد(ص)

انصار آل محمد للرد علی النواصب

طبقه بندی موضوعی

برای دانلود تصاویر با کیفیت اصلی کلیک کنید
خداوند در آیه 3 سوره مائده می فرماید:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَرَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا . المائده / 3 .
امروز ، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‏ .
روایاتی در منابع اهل تسنن با سند صحیح وجود دارد و نشان می دهد که این آیه بعد از اتمام خطبه غدیرخم نازل شده است که ما در اینجا یکی از این روایات را با سند صحیح خدمت تان ارائه می دهیم.
خطیب بغدادی چنین آورده :
أنبأنا عبد الله بن علی بن محمد بن بشران أنبأنا علی بن عمر الحافظ حدثنا أبو نصر حبشون بن موسى بن أیوب الخلال حدثنا علی بن سعید الرملی حدثنا ضمرة بن ربیعة القرشی عن بن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبی هریرة قال :
من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم لما أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال ألست ولی المؤمنین قالوا بلى یا رسول الله قال من کنت مولاه فعلی مولاه .
فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم فأنزل الله الیوم أکملت لکم دینکم .
اشتهر هذا الحدیث من روایة حبشون وکان یقال إنه تفرد به وقد تابعه علیه أحمد بن عبد الله بن النیری فرواه عن علی بن سعید أخبرنیه الأزهری حدثنا محمد بن عبد الله بن أخی میمی حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النیری إملاء حدثنا علی بن سعید الشامی حدثنا ضمرة بن ربیعة عن بن شوذب عن مطر عن شهر بن حوشب عن أبی هریرة قال من صام یوم ثمانیة عشر من ذی الحجة وذکر مثل ما تقدم أو نحوه .

از ابوهریره نقل شده است که گفت : کسی که روز هجدهم ذی حجه را روزه بگیرد ثواب روزه شصت ماه برای وی نوشته می‌شود ، این روز ، روز غدیر خم است ، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و فرمود : آیا من رهبر مؤمنان نیستم ؟ گفتند : چرا ای رسول خدا. فرمود : هر کس من مولای او هستم علی مولای او است .
عمر گفت : تبریک ، تبریک ای پسر ابوطالب ، تو اکنون مولای من و مولای هر مسلمانی ، سپس این آیه نازل شد : امروز دین شما را کامل کردم .
این روایت را حبشون بن موسی نقل کرده است که گفته می‌شود تنها راوی او است سپس دیگران از او تبعیت نموده و با سند آن را نقل کرده‌اند .

تاریخ بغداد ، ج 9 ، ص 222 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت .

بررسی سند روایت :
عبد الله بن علی بن محمد بن بشران :
وی استاد خطیب بغدادی و ثقه است ؛ چنانچه در باره او گفته است :
کتبت عنه وکان سماعه صحیحاً .
از عبد الله بن علی بن محمد بن بشران روایاتی را نوشته ام و شنیده های او صحیح بود.
تاریخ بغداد ، ج 10 ، ص 14 ، رقم : 5130 .
علی بن عمر الحافظ :
علی بن عمر ، همان دار قطنی معروف و صاحب سنن است که در وثاقت او تردیدی نیست ؛ چنانچه ذهبی در باره او می‌گوید‌ :
قال أبو بکر الخطیب کان الدارقطنی فرید عصره وقریع دهره ونسیج وحده وامام وقته انتهى الیه علو الاثر والمعرفة بعلل الحدیث واسماء الرجال مع الصدق والثقة وصحة الإعتقاد والاضطلاع من علوم سوى الحدیث منها القراءات .
دار قطنی یگانه روزگار و پهلوان میدان بود و مانندی نداشت اوپیشوای زمانش بود، دانش و معرفت اسباب شناسائی حدیث و شناخت نامهای راویان به او ختم می شد، راستگو و مورد اعتماد و دارای اعتقادی صحیح بود و در دیگر علوم غیر از حدیث مانند دانش قراآت نیز قوی بود.
سیر أعلام النبلاء ، ج 16 ، ص 452 ، مؤسسة الرسالة
أبو نصر حبشون بن موسى بن أیوب الخلال :
خطیب بغدادی در باره او می‌گوید :
وکان ثقة یسکن باب البصرة .
حبشون مورد اعتماد بود و در باب البصره سکونت داشت.
تاریخ بغداد ، ج 8 ، ص 289.
و بعد از نقل روایت إکمال نیز روایت دیگری را نقل کرده و می‌گوید :
الأزهری أنبأنا علی بن عمر الحافظ قال حبشون بن موسى بن أیوب الخلال صدوق ...
علی بن عمر الحافظ گفته است: حبشون بن موسی راستگو است.
تاریخ بغداد ، ج 8 ، ص 4391 .
علی بن سعید الرملی :
5839 [ 5857 ] علی بن أبی حملة شیخ ضمرة بن ربیعة ما علمت به بأسا ولا رأیت أحدا الآن تکلم فیه وهو صالح الأمر ولم یخرج له أحد من أصحاب الکتب الستة مع ثقته .
علی بن ابی حمله بزرگ قبیله ضمره است، من در او ایرادی نمی بینم وکسی را هم ندیده ام که در باره او سخنی گفته باشد، او کارهایش خوب بود ولی با این که ثقه است صاحبان کتب سته از وی روایت نقل نکرده‌اند.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال ، ج 5 ، ص 153 ـ 154 ، دار الکتب العلمیة
وإذا کان ثقة ولم یتکلم فیه أحد فکیف نذکره فی الضعفاء
علی بن سعید رملی ثقه است و کسی در باره وی سخنی نگفته است ، پس چرا باید نام وی را در ردیف افراد ضعیف بیاوریم؟.
لسان المیزان ، ج 4 ، ص 227 ،مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت
ضمرة بن ربیعة القرشی
من الثقات المأمونین رجل صالح صالح الحدیث لم یکن بالشام رجل یشبهه
از افراد مورد وثوق و اعتماد ضمره بن ربیعه قرشی است و وی انسانی صالح و حدیثش هم خوب است که در شام مانند او نبود.
العلل ومعرفة الرجال ، ج 2 ، ص 366 ، المکتب الإسلامی ، دار الخانی - بیروت
عبد الله بن شوذب
عبد الله بن شوذب الخراسانی أبو عبد الرحمن سکن البصرة ثم الشام صدوق عابد من السابعة .
عبد الله بن شوذب خراسانی ساکن بصره بود سپس به شام رفت ، انسانی راستگو و اهل عبادت و از طبقه هفتم از محدثین است.
تقریب التهذیب ، ج 1 ، ص 3386 ، رقم : 3387 ، دار الرشید - سوریا
مطر الوراق :
مطر الوراق . الإمام الزاهد الصادق أبو رجاء بن طهمان الخراسانی نزیل البصرة مولى علباء بن أحمر الیشکری کان من العلماء العاملین وکان یکتب المصاحف ویتقن ذلک
مطر الوراق پیشوای زاهد راستگو، اصل او خراسانی است و ساکن بصره شد، وی از دانشمندان شایسته و از نویسندگان قرآن بود که به درستی آن را انجام می داد.
سیر أعلام النبلاء ، ج 5 ، ص 452 .
فمطر من رجال مسلم حسن الحدیث .
مسلم در کتاب صحیحش از او نقل روایت دارد و از رجال این کتاب است، و روایاتش نیکو است.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال ، ج 6 ، ص 445 .
شهر بن حوشب :
شهر بن حوشب از روات صحیح مسلم است و در وثاقت وی تردید نیست ؛ چنانچه ذهبی در تاریخ الإسلام در باره او می‌گوید :
قال حرب الکرمانی : قلت لأحمد بن حنبل : شهر بن حوشب ، فوثقه وقال : ما أحسن حدیثه . وقال حنبل : سمعت أبا عبد الله یقول : شهر لیس به بأس . قال الترمذی : قال محمد یعنی البخاری : شهر حسن الحدیث ، وقوى أمره .
شهر بن حوشب مشکلی ندارد و حدیثش نیکو وکارش استوار بود.
تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج 6 ، ص 387 .
ترمذی در سنن خود بعد از نقل روایتی که در سند آن شهر بن حوشب وجود دارد ، می‌نویسد :
وَسَأَلْتُ مُحَمَّدَ بن إسماعیل عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ فَوَثَّقَهُ وقال إنما یَتَکَلَّمُ فیه بن عَوْنٍ ثُمَّ رَوَى بن عَوْنٍ عن هِلَالِ بن أبی زَیْنَبَ عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ قال أبو عِیسَى هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ .
بخاری شهر بن حوشب را توثیق کرد و روایت وی را حسن وصحیح دانسته اند.
سنن الترمذی ، ج 4 ، ص 434 ، دار إحیاء التراث العربی - بیروت
عجلی در معرفة‌ الثقات می‌نویسد :
شهر بن حوشب شامی تابعی ثقة .
شهر بن حوشب اهل شام و از تابعان و ثقه بود .
معرفة الثقات من رجال أهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم وأخبارهم ، ج 1 ، ص 461 ، رقم : 741 ،مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة
نتیجه :
1- سند روایت صحیح و روات آن همگی از ثقات هستند و ثابت می‌کند که روز غدیر ، روز اکمال دین و اتمام نعمت پروردگار بوده است .
2-قرینه ایی که ثابت می‌کند مراد رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» ولایت و إمامت آن حضرت بوده ،‌ نزول آیه إکمال است که خداوند می‌فرماید :امروز دین تان را کامل کردم.
3-نزول این آیه، بعد از خطبه غدیر ، دلیل واضحی است بر این که مراد رسول خدا صلی الله علیه و آله اثبات ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام بعد از خودش بوده است ؛ زیرا چیزی در خطبه غدیر دیده نمی‌شود که صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را داشته باشد ؛ جز ولایت امیر مؤمنان علیه السلام .
یک سوال هم از مولوی های اهل تسنن :
خودتان بیایید و وجدان خود را برای خودتان قاضی قرار دهید:
آیا اعلام محبت و دوستی امیر مؤمنان علیه السلام می‌تواند إکمال دین و إتمام نعمت پروردگار لقب بگیرد؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی