انصار آل محمد(ص)

انصار آل محمد(ص)

انصار آل محمد للرد علی النواصب

طبقه بندی موضوعی

پیروان مکتب سقیفه در این شبکه های خود، درمورد چگونگی ورود اسلام به دیگر کشورها از جمله ایران،می گویند:هیچ جنایتی اتفاق نیافتاده و پس از فتح ری،با مصالحه گرگان را گرفتند!

بعد وقتی به شبکه های آنان زنگ می زنند و می گویند:فلانی،شما در برنامه ی -گزارش تاریخ-گفته ایید:سپاه دیکتاتورهای سقیفه(سپاه اسلام!!) هیچ جنایتی نکردند و گرگان،با مصالحه گرفته شد،اما ما در تاریخ-مثل تاریخ طبری که خودتان گفته ایید بهترین کتاب تاریخ است-،خلاف آن را خوانده اییم!در جواب می گویند:کدام تاریخ طبری را می گویید؟؟!  این طبری که شما می گویید،اگر طبری شیعه(محمد بن جریر بن رستم طبری) است،مورد اعتماد نیست!! اما طبری سنی(محمد بن جریر بن یزید طبری) کتاب تاریخش،بهترین کتاب تاریخی است.

حالا ما نشان می دهیم تا ببینیم:اولا:آیا گرگان با مصالحه گرفته شد!؟

دوما:آیا این مطلب را طبری شیعه نقل کرده یا طبری سنی!؟

نکته اول: طبری شیعه،همه می دانند که اصلا کتابی با نام تاریخ طبری ندارد که ما بخواهیم از او مطلبی نقل کنیم! آن چه نقل می شود،از همان تاریخ طبری سنی است.

نکته دوم:در زمان خلفای اهل سنت،جنایاتی بر علیه بشریت اتفاق افتاد که تاریخ هرگز چنین به خود ندید.از کور کردن چشم هزار نفر در یک روز،تا جاری کردن رود خون در روز دیگر! از کشتن صد هزار نفر در یک روز تا کشتن انسان های بی گناه برای آب و غذا!! که ان شاءالله ما یک یک آن ها را نشان خواهیم داد.

اما یکی از این جنایات سپاه خلفا،جنگ گرگان است(سال30 زمان عثمان) که در این جنگ هم جنایت عظیمى اتفاق افتاد. غیر مسلمانان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست کردند که ما درهاى شهر را بر روى شما مى‌گشاییم، به شرطى که حتى یک نفر از ما کشته نشود؛ اما لشکریان خلیفه چه کردند؟ بلى، همه را کشتند جز یک نفر و گفتند که ما گفته بودیم که یک نفر از شما را نمى‌کشیم.!!!

محمد بن جریر طبرى در تاریخ خود و ابن اثیر در الکامل فى التاریخ مى‌نویسند:فأتی جرجان فصالحوه على مائتی ألف ثم أتی طمیسة وهی کلها من طبرستان متاخمة جرجان وهی مدینة على ساحل البحر فقاتله أهلها فصلی صلاة الخوف أعلمه حذیفة کیفیتها وهم یقتتلون وضرب سعید یومئذ رجلا بالسیف على حبل عاتقه فخرج السیف من تحت مرفقه وحاصرهم فسألوا الأمان فأعطاهم على أن لا یقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا أجمعین إلا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوی ما فی الحصن.به گرگان وارد شدند و با گرفتن 200 هزار دینار با آنان مصالحه کردند. سپس به اطراف طمیسه که شهرى در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند. با مردم آن‌جا جنگ کردند. نماز خوف که حذیفه که کیفیت خواندن آن را مى‌دانست خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخواستند و سعید با شمشیر بر سر مردم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند. آنان درخواست امان کردند، به آنان این امان داده شد تا کسى از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند؛ ولى آنان همه را کشتند به جز یک مرد. سپس در قلعه را گشودند و آن‌چه که در قلعه بود غارت کردند.تاریخ الطبری، ج4، ص269 و 270 ، دارالمعارف مصر و الکامل فی التاریخ، ج3، ص7، دار الکتب العلمیة.

جل الخالق !!! آن‌ها از فرمانده دین اسلام،دین عطوفت و مهربانى، امان خواسته بودند،اما با چه مجوزى به آن‌ها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزى عهد خود را شکستند؟ با چه مجوزى همه آن‌ها را کشتند؟



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی