برای دانلود تصاویر با کیفیت اصلی کلیک کنید
اگر حدیث غدیر صحت دارد، چرا صحابه آن را فراموش کردند ؟
یا چرا 124هزار نفر در غدیر ،بیعت خود را در سقیفه فراموش کردند؟
چگونه ممکن است جمع کثیری از مسلمانان در مدت کوتاهی غدیر را فراموش کنند؟
یا
چگونه ممکن است که اصحاب پیامبر-یا به قول وهابیون-شاگردان رسول الله
ص،مسئله به این مهمی جانشینی علی ع- را فراموش کرده و با پیامبرص مخالفت
کنند؟
اینها مطالبی است که وهابیون در این شبکه ها و سایت های خود،سعی دارند روی آن مانور دهند و به نوعی مسئله غدیر را کم رنگ کنند.
در پاسخ به آنان می گوییم:
اینکه
می گویید:اگر حدیث غدیر صحت دارد... و سعی دارید صحت این مسئله را زیر
سوال ببرید،شما بهتر می فهمید یا ذهبی؟ او که خودش تا جایی که
توانسته،فضائل اهل بیت را منکر شده و حتی قلبش هم شهادت می دهد که فضائل
علی باطل هستند،وقتی به حدیث غدیر می رسد می گوید:
قلت: جمع طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک .
محمد
بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من
قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که
این اتفاق افتاده است
سیر أعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 277 ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت
و در تذکرة الحفاظ هم مینویسد :
قلت رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق .
من یک جلد از کتاب أسناد حدیث غدیر را که ابن جریر نوشته بود را دیدم و از زیاد بودن أسناد آن گیج و مبهوت شدم .
تذکرة الحفاظ ج 2 ، ص 710 ، رقم : 728 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت
پس بیهوده سعی نکنید که صحت اصل این واقعه را زیر سوال ببرید
اما
اینکه می گویید:چگونه ممکن است اصحاب با پیامبرص مخالفت کرده باشند! می
گوییم: مگر آن روزی که پیامبر از شدت آن بیماری-که منجر به وفات پیامبر
شد-در بستر بودند و به اصحاب دستور داد که قلم و کاغد بیاورند تا چیزی
بنویسد که هرگز گمراه نشوند،با دستور صریح پیامبر مخالفت نکردند؟ مگر بالای
سر پیامبرص،با هم دعوا نکردند و همان جا،دو دسته نشدند؟مگر پیامبرص،از شدت
عصبانیت،آنها را از اتاق بیرون نکرد؟صحیح بخاری را باز کنید و قضیه قلم و
دوات را بخوانید.یا جمله ی"ماجرای دوات و قلم"را در گوگل سرچ کنید،روایت را
خواهید دید.(ما برای اختصار،آن را ذکر نکردیم)
اما نکته دیگری که خیلی
مهم به نظر می رسد و نشان می دهد اصحاب،در جاهای مختلف دیگر،با پیامبر به
مخالفت برخاستند،روایتی است که بخاری و مسلم در صحیح خود نقل کرده اند
اما بدتر از مخالفت آنان با پیامبر، سخن زشت صحابه در توجیه تمردشان هست.دقت کنید:
قال
جَابِرٌ فَقَدِمَ النبی صلى الله علیه وسلم صُبْحَ رَابِعَةٍ مَضَتْ من
ذِی الْحِجَّةِ فَأَمَرَنَا أَنْ نَحِلَّ قال عَطَاءٌ قال حِلُّوا
وَأَصِیبُوا النِّسَاءَ قال عَطَاءٌ ولم یَعْزِمْ علیهم وَلَکِنْ
أَحَلَّهُنَّ لهم فَقُلْنَا لَمَّا لم یَکُنْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ عَرَفَةَ
إلا خَمْسٌ أَمَرَنَا أَنْ نُفْضِیَ إلى نِسَائِنَا فَنَأْتِیَ عرَفَةَ
تَقْطُرُ مَذَاکِیرُنَا الْمَنِیَّ قال یقول جَابِرٌ بیده کَأَنِّی
أَنْظُرُ إلى قَوْلِهِ بیده یُحَرِّکُهَا .
جابر
گفت : رسول خدا در صبح روز چهارم ذی الحجة آمد و به ما دستور داد که از
احرام خارج شویم و فرمود : از احرام خارج شوید و نزد زنانتان بروید . عطاء
می گوید: مردم نزد زنانشان نرفتند ؛ ولی از احرام خارج شدند . گفتیم : بین
ما و عرفه پنج روز بیشتر فاصله نیست ، به ما دستور میدهید که با زنان جمع
شویم و بعد به سوی عرفه برویم در حالی که از آلتهای ما منی میچکد ؟ عطا
گفت که جابر این سخن را میگفت و با دستش نیز نشان میداد ، من به سخن او
مینگریستم و او با دست آلتش را حرکت میداد .صحیح مسلم ص555 کتاب الحج ، باب بیان وجوه الإحرام
بخاری نیز این گونه نقل میکند :
...
فَأَمَرَ النبی صلى الله علیه وسلم أَصْحَابَهُ أَنْ یَجْعَلُوهَا
عُمْرَةً وَیَطُوفُوا ثُمَّ یُقَصِّرُوا وَیَحِلُّوا إلا من کان معه
الْهَدْیُ فَقَالُوا نَنْطَلِقُ إلى مِنًى وَذَکَرُ أَحَدِنَا یَقْطُرُ ...
.
رسول خدا به اصحابش دستور داد
تا حج را به عمره تبدیل کنند ، سپس طواف کرده ، تقصیر انجام دهند و از
احرام خارج شوند ؛ مگر کسی که قربانی به همراه خود دارد ، صحابه گفتند : ما
به سوی منی رهسپار شویم ؛ در حالی که از آلت ما منی میچکد ؟
الجامع
الصحیح ص400 ، ح1651 ، کتاب الحج ، باب 81 ، تَقْضِی الْحَائِضُ
الْمَنَاسِکَ کُلَّهَا إِلاَّ الطَّوَافَ بِالْبَیْتِ ، ناشر : دار ابن
کثیر.تصویر مقدمه کتاب تصویر متن کتاب
آیا
کسانی که در حضور رسول خدا چنین کلمات زشتی را بر زبان جاری میکنند و این
گونه از فرمان صریح آن حضرت سرپیچی میکنند ، آیا باورش سخت است که بعد از
آن حضرت از فرمانش سرپیچی کنند ؟
یا قضیه ی دیگری که قلب رسول خدا صلی
الله علیه وآله را جریحهدار و خشم و غضب آن حضرت را برانگیخت ، سرپیچی
صحابه از فرمان رسول خدا در قضیه متعه حج بود .
ابن ماجه و احمد بن حنبل و ابویعلی روایت را این گونه نقل میکنند :
عن
الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال خَرَجَ عَلَیْنَا رسول اللَّهِ صلى الله علیه
وسلم وَأَصْحَابُهُ فَأَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ فلما قَدِمْنَا مَکَّةَ قال
اجْعَلُوا حِجَّتَکُمْ عُمْرَةً فقال الناس یا رَسُولَ اللَّهِ قد
أَحْرَمْنَا بِالْحَجِّ فَکَیْفَ نَجْعَلُهَا عُمْرَةً قال انْظُرُوا ما
آمُرُکُمْ بِهِ فَافْعَلُوا فَرَدُّوا علیه الْقَوْلَ فَغَضِبَ فَانْطَلَقَ
ثُمَّ دخل على عَائِشَةَ غَضْبَانَ فَرَأَتْ الْغَضَبَ فی وَجْهِهِ فقالت
من أَغْضَبَکَ أَغْضَبَهُ الله قال ومالی لَا أَغْضَبُ وأنا آمُرُ أَمْرًا
فلا أُتْبَعُ .مسندابی یعلی ج3ص233 .
سنن ابن ماجه ج 2 ، ص2981 ، ح 2982 ، ناشر : دار الفکر - بیروت
مسند الإمام أحمد بن حنبلج 4 ، ص286 ، ح18546 ، باب حدیث قیس عنه البراء بن عازب ، ناشر : مؤسسة قرطبة - مصر .
از
براء بن عازب نقل شده که گفت : با رسول خدا از مدینه خارج شدیم و برای
حج، احرام بستیم ، وقتی که به مکه رسیدیم ، رسول خدا فرمود : حج خود را
عمره قرار دهید . مردم گفتند : ای رسول خدا ، ما برای حج احرام بستهایم
چگونه آن را عمره قرار دهیم . رسول خدا فرمود : توجه کنید که چه دستوری به
شما داده شده است ، به همان عمل کنید . اصحاب ، سخن رسول خدا را رد کردند ،
رسول خدا عصبانی شد و از آنان جدا شد ونزد عایشه رفت. عایشه غضب را در
چهره رسول خدا دید، گفت : چه کسی تو را خشمگین کرده؟، خدا بر او غضب کند
رسول خدا فرمود : چگونه خشمگین نشوم ؛ در حالی که به آنها دستور میدهم ؛
ولی آنها فرمانبرداری نمیکنند .؟
رواه أبو یعلى ورجاله رجال الصحیح .
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج 3 ، ص233 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی
ابویعلی این روایت را نقل کرده و روات آن ، روات صحیح بخاری است .
ذهبی بعد از نقل روایت میگوید :
هذا
حدیث صحیح من العوالی یرویه عدة فی وقتنا عن النحیب وابن عبدالدائم
بسماعهما من ابن کلیب أخرجه ابن ماجة عن الثقة عن أبی بکر ... .
سیر أعلام النبلاء ج 8 ، ص498 ، ناشر : مؤسسة الرسالة
این
روایت صحیح اعلائی است که آن را عدهای در زمان ما از نحیب و ابن عبد
الدائم نقل کردهاند که آنها از ابن کلیب شنیدهاند . ابن ماجه این روایت
را از شخصی ثقه واز أبی بکر نقل کرده است
نتیجه:
صحابه ای که پیامبر اکرم ص
جلوی چشمان آنهاست و دستور می دهد، سخن پیامبر اکرم (ص) را تمسخر کرده و
مخالفت می کنند، شما انتظار دارید بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و
آله و سلم)، این صحابه مطیع تامّ فرامین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله
و سلم) باشند؟آیا خیلی عجیب است که بعد از وفات پیامبرص،فرامین او را
مخالفت کنند؟
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قید حیات است و
دستور می دهد، ولی تمرّد میکنند، آن وقت انتظار دارید که بعد از رحلت نبی
مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و
سلم) را در مسئله وصایت و خلافت و امامت علی بن ابی طالب سلام الله علیه
را بپذیرند؟
قضاوت با شما